وقتی خبر ترور شهیدان مقیسه و رازینی شنیده شد، برای قریب به اتفاق مردم جهان و حتی خود ایران، این اسمها ناآشنا بود. ولی سؤالی از طراحان ترور وجود دارد و آن اینکه: آیا در برنامهریزی که برای ترور شخصیتها در جهان اسلام دارید، روانشناسان و جامعهشناسان و متخصصین علوم تربیتی هم در بین شما اظهارنظر میکنند یا نه؟ اگر چنین است، چطور به این امر توجه ندارند که ترور یک شخصیت، هرقدر هم بزرگ باشد، جریانسازی هزاران نفری مسیر او را در پی دارد؟! مگه این امر را در فلسطین و لبنان و ایران و عراق و ... تجربه نکردهاید؟! مگه با ترور دانشمندان هستهای، این مسیر متوقف و یا حتی کند شد؟! مگه ترور امثال سنوار، صدها هزار سنوار تولید نکرد؟ مگه ....؟ در ترورهای امروز نیز: آیا با ترور قضات دلسوز، فکر میکنید فعالین در عرصه قضاوت و مخصوصا طلاب و دانشجویان جوان که خواهان خدمت در این مسیر هستند، از این کار منصرف شده و یا در قضاوت عادلانه تجدید نظر خواهند کرد؟! نهتنها چنین نیست، بلکه عشق و آرزوی شهادت در آنها شعلهورتر شده و چندین برابر بیشتر به مسیر شهدای گرامیشان ادامه خواهند داد. این امری است که خود دشمن هم میداند، ولی بیشتر از چهل سال است که به همان مسیر غیرعقلانی خود ادامه داده و با دستان خود، خون عزیزانی را بر زمین جاری میسازند که آبیاری درخت اسلام و ظهور منجی عالم را در پی خواهد داشت. انشاءالله.